معرفت هو جایگاه ثروت در مکتب اسلام گرچه تفکر اقتصادی و طرح و برنامهریزی دقیق مسائل پیچیده? آن جزء برجستهترین علوم به شمار میآید، لیکن هر علمی از آنجهت حاکی معلوم است که ارزش خود را از معلوم دریافت میکند؛ لذا علم خداشناسی و پیامبرشناسی و امامشناسی و معادشناسی و مانند آن از اصول کلی اسلام، چون حاکی از نشأه? غیب و قلمرو روح است، ارج برین خود را از آن معلومهای ارزشمند کسب مینماید . منظور از این ارزش، همانا قوّت درجه? وجودی است که از امور حقیقی به شمار میآید؛ نه ارج اعتباری تا از محدوده? حقیقت تنزّل یافته باشد و داخل در عناوین اعتباری گشته و با اعتبار گوناگون معتبران متحول شود. گرچه اقتصاد در فرهنگ قرآن روبناست، نه زیر بنا، لیکن اسلام هرگز نسبت به سایر مسائل روبنایی و فرعی بیاهمیّت نبوده و نیست. مال و آنچه جدای از حقیقت روح آدمی است، کمال انسان محسوب نمیشود؛ بلکه وسیله? رفع نیازهای طبیعی میباشد و چون تهیه? وسائل آن بدون رنج نیست، مقدار معقولی از کشش درون و لذّت تملک در نهان طبیعی انسان، نه فطری وی، ذخیره شده است تا به بها و بهانه? آنْ رنج تحصیل مال تحمل شود. قرآن کریم، همانطوری که اختران سپهری را زیور گنبد مینا میداند، نه زینت انسان: ?إنّا زیّنّا السماء الدّنیا بزینةٍ الکواکبِ?[70]، باغ و راغ زمینی را زینت زمین میشمارد، نه زیور بشر؛ ?إنّا جعلنا ما علی الأرض زینةً لها لنبلوهم أیّهم أحسنُ عملاً ? و إنّا لجاعلون ما علیها صعیداً جُرزاً?[71]؛ لیکن ایمان که از سنخ روح است، آن را زیور جان آدمی میداند؛ ?حبّبَ إلیکم الإیمان و زیّنه فی قلوبکم و کرّه إلیکم الکفر و الفُسوق و العصیان...?.[72] دوستی مال، بیش از جنبه? آلی بودن و جمع آن زائد بر رفع نیاز، مذموم است، گرچه تولید آن جهت تهیه? وسایل رفاه دیگران و تخفیف بار توانفرسای تورم و تنگدستی جامعه، هرچه بیشتر، بهتر خواهد بود. قرآن کریم انبوه حبّ به مال را اندوه روح دانسته و آن را نکوهش میکند؛ ?تُحبّون المال حبّاً جمّاً?[73] اگر از آن به خیر یاد کرده است، مانند ?إنّه لحبّ الخیر لشدید?[74]، گذشته از آنکه اولاً عنوان خیر، وصف مال است، نه صفت حبّ و ثانیاً از آیه، مدح مال دوستی استفاه نمیشود، آن را به زعمِ مالْ دوست، خیر نامید؛ و گرنه سیاق آیه در نکوهش انسانی است که نسبت به خدای سبحان کفور است؛ ?إنّ الإنسان لربّه لکنود ? و إنّه علی ذلک لشهید?.[75] همچنین آیه? وصیت که از مال به خیر یاد کرده است، به لحاظ ضرورت وجود آن در حیات دنیایی میباشد که در اینحال، خیر است و به کسی هم وابسته نیست. داشتن ثروت در اقتصاد اسلامی، کمال محسوب نمیشود تا واجد آن کامل و فاقد آن ناقص باشد. حضرت علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیه أفضل صلوات المصلّین در تحلیل مسئله? ثروت، جریان ساده زیستن و نیازمندی بعضی از پیامبران چون نبیاکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و موسای کلیم(علیهالسلام) و داود(علیهالسلام) قاری بهشتیان و عیسای مسیح(علیهالسلام) را نقل میکند؛ سپس میفرماید: «فلینظر ناظر بعقله، أکرم اللّه محمّداً بذلک أم أهانه؟ فإن قال: أهانه فقد کذب و اللّه العظیم بالإفک العظیم و إن قال أکرمه، فلیعلم أنّ اللّه قد أهان غیره حیث بسط الدنیا له و زواها عن أقرب الناس إلیه...»[76] ؛ یعنی صاحب نظر در این زمینه با خرد خویش تدبر کند، آیا خدای سبحان با ساده زیستن، پیامبر خود را گرامی داشت یا او را تحقیر نمود؟! اگر کسی بگوید: خداوند پیامبرش را در اثر ضعف معیشت و فقر مالی توهین کرد، سوگند به خدا دروغ گفت؛ دروغ بزرگی و اگر بگوید خدای سبحان او را با ساده زیستن گرامیداشت، پس بداند که خداوند کسی را که مبتلا به تکاثر کرد اهانت نمود که سفره? رنگین دنیا را به روی او باز کرد و برابر او نهاد و از دسترس نزدیکترین انسانها به او، یعنی حضرت رسولاکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) برچید. بنابراین، مال زینت دنیا است؛ نه زیور انسان و حبّ آن به مقدار معقول در حدّ دوستی وسیله، صلاح است؛ نه بیش از آن و نه در حدّ هدف، و ثروت اندوزی و زرمداری مذموم است و اشتیاق به قناطیرِ مُقَنْطَرَه، سبب صدّ از راه خدا و مسدود شدن راه تعالی روح است و مجموع مالهای دنیا به اندازه? نیاز مجموع انسانهاست و اکتناز آن در یکجا و احتکار آن نزد گروه یا شخص خاص، مخالف نظام پولی در اسلام است و تأسّی به انبیاء(علیهمالسلام) در ساده زیستن است و کمالْ در هجرت از تکاثر به کوثر میباشد که خیر نفسی است؛ نه نِسْبی و خیر واقعی است؛ نه اعتباری و مزعوم و....... آیت الله جوادی آملی
موضوع مطلب : منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ آمار وبلاگ بازدید امروز: 311
بازدید دیروز: 43
کل بازدیدها: 281027
|
||